%10
رسم المشق نستعلیق (با الهام از خط میرزا غلامرضا)
اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آدرس کوتاه شده‌ی صفحه:

رسم المشق نستعلیق (با الهام از خط میرزا غلامرضا)

مؤلف: قاسم احسنت
شابک: 0-543-306-964-978
قطع کتاب: رحلی
تعداد صفحه: 88
زبان: فارسی
نوبت چاپ: -
نوع جلد: شومیز
نوع کاغذ: تحریر
کد کالا: 347
100,000 90,000 تومان
پشتیبانی
پشتیبانی

پشتیبانی کامل در ساعات اداری

جامع ترین سایت محصولات خوشنویسی

 ارسال به سراسر
ارسال به سراسر

ارسال به سراسر کشور

سال 1358 در میدان بهارستان تهران دکه ای محقر که پر از کتاب های هنری بود چشمان مرا به خود جلب کرد.
نزدیک آن جا شدم و با مردی سالخورده و با تجربه آشنا شدم، همان جا بود که سمت و سوی خوشنویسی برایم تجلی دیگری یافت.

بعد از چندی مصاحبت هنگام خداحافظی کپی قطعه خطی را به امضای ((یاعلی مدد است)) به من هدیه داد. از ایشان پرسیدم که خط چه کسی است؟ فرمودند: «نمی دانم ولی فقط همین را می دانم که خط خوبی است».

در مسیر تهران به شیراز یک لحظه نگاهم را از آن خط برنمی داشتم؛ حس خوبی داشتم و به طبعم سازگار می‌نمود، زیبایی‌هایش را درک می‌کردم؛ برای اولین بار بودکه قطعه‌ای سیاه مشق را می‌دیدم. با حوصله و تاُنی دریافتم که در آن نوشته شده بود:

آرام آرام دریچه ذهنم به خط و خوشنویسی باز و بازتر شد، اما برش‌های زیبا و جذاب آن خط هیچ‌گاه از ذهن جستجوگرم محو نشد و با من ماند... کمی بعد نیز با خط مرحوم رضا مافی آشنا شدم. گویی پیش از آن همیشه گم‌کرده‌ای داشتم. همین امر باعث شد تا مصمم‌تر به دنبال گم‌کرده‌ی خویش باشم. به هر حال، برای رسیدن به خط زیبا و پرصلابت میرزا غلامرضا اصفهانی، که آتش عشق به خوشنویسی را  با همان یک قطعه در جانم شعله‌ور کرده بود، می‌بایست از بدل‌های آن می‌گذشتم.

پس از آن برای مدتی خود را در کنار استاد امیرخانی یافتم؛ آن‌که بی‌شک با قلم سحر انگیز و بیان رسایش در خصوص تعالیم خوشنویسی هر شیفته خوشنویسی را به خود جذب می‌کرد. بعد از گذشت آن دوران که از سال 1362 تا 1368 به طول انجامید، دورانی که روزهای واقعاً ناب خوشنویسی این حقیر بود، مصمم شدم به جهت جبران نمودن زحمات استاد، رسم‌الخطی را که تحت عنوان ((رسم‌الخط حافظ)) تألیف کرده بودم به محضر ایشان ببرم، که جناب استاد نیز درباره‌ی آن چنین مرقوم فرمودند:

همزمان با مطالعه سبک و خطوط کلهر، کتابی را تحت عنوان «ترکیب چلیپا» آماده ساختم و در همین کتاب بود که دو قطعه سیاه مشق به شیوه‌ی میرزا غلامرضا آوردم، بدین مضمون: «ما اختیار خود را تسلیم عشق کردیم» و دیگری: «در دایره‌ی قسمت اوضاع چنین باشد».
پس از پشت سر گذاشتن آن دوران و آشنا شدن با برش‌های خط مرحوم کلهر، بر آن شدم تا برای پیمودن مسیر تعالی و رسیدن به مقصود، از دست نوشته‌های استاد کل میرعماد بهره‌مند شوم و از آن‌ها نیز تلمذی کرده باشم. در این وادی راهم را به سوی شمیم بوستان خط استاد عباس اخوین سپردم؛ آن‌که در شیوه ساده‌نویسی و تندنویسی رعشه‌ی قلمش بیان چهل ساله‌ی تجربه را به همراه داشت و هم در این‌جا بود که برای آشنایی با سبک میرعماد چند سالی را در محضر ایشان تلمذ کردم.

با گذشت زمان، کتاب ترکیب چلیپا آرام آرام جای خود را بین هنرجویان خوشنویس باز کرد، چون برای اولین بار بود که اصول ترکیب چلیپا به صورت تئوری بیان می‌شد و با چنان استقبالی روبه‌رو شد که مرا مصمم کرد در خصوص میرعماد و حجاب شیرازی، کتابی را به صورت آموزشی ارائه دهم. این کتاب هم، باب احترام و یادی از میرعماد تا حجاب شیرازی بود و هم چگونگی روش نقلی در خوشنویسی را بازگو می‌کرد و در آخر هم با یادی از میرزا غلامرضا و میر حسین، دو اسطوره‌ی سیاه‌مشق‌نویسی ایران پایان می‌یافت. این مهم نیز به پایان رسید و مورد استقبال استادان و هنرجویان حقیقی خوشنویسی قرار گرفت.

در سال 1369 اولین گام‌های خود را در خصوص بهره‌گیری و مشّاقی از روی خطوط زیبای میرزا غلامرضا آغاز کردم و همین امر ذهنم را کاملاً به خود مشغول ساخت تا پس چند سال خلوت‌گزینی و مشق نویسی، در سال 1373 نکته‌ای بسیار ظریف برایم عمیقاً مشهود شد و همان بود که مرا برای نقلی کردن آثارش با مشکل مواجه می‌کرد. این مسئله باعث شد تا برای رسیدن به اسلوب خط میرزا، کارهای او را از سال‌های 1295 تا 1303 به طور دقیق مطالعه و رونویسی کنم. چون کیفیت این قطعات نزدیکی بیشتری به شیوه‌های معاصر داشت. و همین زمان به خاطر دارم در شیراز، شبی با استاد احصایی در خصوص خط میرزا و شخصیت وی مجالستی دست دادکه برایم بسیار مثمر ثمر و پندآموز بود.

با چندین و چند بار همنشینی تنگاتنگ با کلمات و قطعات، خود را هرچه بیشتر و نزدیک‌تر به ذهن میرزا می‌دیدم اما هنوز جرأت پیدا نکرده بودم تا در مجال و مقال حقیقی و عملی آن به طور کلی وارد شوم. برای این کار دلایل مهمی داشتم، زیرا شیوه‌ی دست میرزا و چگونگی مشق کردن و مرکب‌برداری و مرکب‌گذاری ایشان، به وسیله خوشنویسان به میراث گذاشته نشده و در نتیجه به دوران معاصر انتقال نیافته است و این امر مهم‌ترین قسمت کار می‌نمود.

شرایط مشق کردن میرزا در قطعاتی که به قطعات میرعماد نزدیک می‌شود و نیز قطعاتی که به قطعات کلهر پهلو می‌زند، همگی نشان از آن داشت که میرزا به دنبال تجربه و استانداردی با عیار خاص می‌گشت تا به راز نهایی مقصود دست یابد، اما به نظر می‌رسد که عمر یک خوشنویس برای رسیدن به حد مطلوب بسیار کم است، همان‌گونه که برای میرزا اتفاق افتاد و عمر وی کفاف پایان دادن به تجربه‌هایش و رسیدن به برش‌های نابش را نداد و کار نیمه تمام ماند.

به جرأت می‌توان گفت که میرزا در خط به دنبال گمشده‌ای می‌گشت، چنان‌چه از کلیّه‌ی قطعات وی مشهود است که هر قطعه دارای شخصیتی است مستقل و هر حرف دارای بیانی متمایز از دیگر قطعات خوشنویسی اوست و در حقیقت همین ویژگی، بررسی و واکاوی  شیوه‌ی او را بسیار سخت و نگران‌کننده می‌نماید؛ بنابراین اول باید میرزا را شناخت و سپس خط وی را، چرا که خط میرزا خاص اوست و تقلید از وی کاری می‌طلبد کارستان.

اما حرکت از بیضی‌نویسی کشیده و بعد به بیضی‌نویسی نرم و در نهایت به سراغ دایره رفتن، راهی بود بس پرمخاطره و کاری بسیار سخت و سنگین و در واقع شاکله خط دوران قاجار همان دایره بود که مرا نیز در این حلقه اسیر خود ساخت. از این رو، شب‌ها و روزها و سال‌های متمادی مشق از خطوط میرزا آغاز شد؛ آن هم مشق و رونویسی از خطوط کسی که در خصوص سیاه‌مشق‌نویسی در میان دیگر خوشنویسان ایران حرف اول را می زند.

چنان‌چه گفته شد، نزدیک شدن به شیوه‌ی میرزا غلامرضا کاری سخت و طاقت‌فرسا بود، چون هر قطعه دارای شخصیتی مستقل بود و حرفی برای گفتن داشت. از مرکب‌برداری هوشمندانه و پرمرکب، تا نشست قلم و قلمرانی زیرکانه و تمام کردن یک کلمه به صورتی عاشقانه، فی‌المثل مشق کشیده‌های تخت و نیم تخت و کشیده‌های سین و شین و ... که با پایان یافتن ماهرانه قلم و آگاهی دست همراه است، تا شروع و نشست با انسی قلم و پایان بخشیدن سحرانگیز کشیده‌ها، همه و همه از خاصیت روش قلمرانی اوست؛ چنان‌که این تر و تازگی خلق کلمات بر  صفحه‌ی جان بیش‌تر نمایان است تا برصفحه‌ی مجاز کاغذ.

تمام مشق‌های میرزا برگرفته از یک اصل مهم است و آن بداهه‌نویسی است که امروزه کمتر خوشنویسی به این کار گرایش دارد. بداهه‌نویسی از ویژگی‌هایی است که میرزا را خاص و نادره‌ی عصر خویش نموده است؛ او که جان را در مشاقی دفتر دل می‌یابد و با سیر درعالم معنا و درس و بحث و گفتگوی عاشقانه‌ی کلمات، جانانه قلم بر کاغذ می‌گذارد، بی آن‌که مطلبی در نظر داشته باشد؛ فقط می‌نویسد و می‌نویسد و با تکرار کلمات بی‌نقص و جان گرفته از طبع و خلاقیتی سرشار از همیاری بخشیدن میان کلمات و حرف‌های گوناگون، با گردش صرصرین توسن قلم در قوس سماع، خیال‌گونه نقشی پدید می‌آورد بی‌بدیل و بی‌نظیر. میرزا مشق می‌نوشت، آن هم به صورت بداهه‌نویسی و بعدها همان مشق قطعه می‌گردید؛ قطعاتی که به‌جا مانده‌ی سیاه‌مشق و سطرنویسی‌های لطیف اوست با خطوط زیبا و منحصر به فرد.

بدیهی است مراتب عرضه‌ی یک سیاه‌مشق فی‌البداهه با نوشتن سطری از پیش طراحی شده و بارها و بارها تمرین شده، برای پذیرش در انتخاب کلیشه‌ای، تفاوت‌های فراوان دارد و بیننده‌ی حقیقی و بی‌غرض در می‌یابد که فرق میان این و آن فرسنگ‌هاست و درک و دریافت آن مستلزم تأمل و بینش بسیار.

امروزه خوشنویسان ما قطعه می‌نویسند و مشق‌نویسی را فراموش کرده‌اند. اگر زمانی مشق یک خوشنویس قطعه شود، آن زمان قابل تقدیر و ارزشمند است؛ چرا که تکلف ندارد. بنابراین بداهه‌نویسی کاری است سخت و نیازمند ممارست و شناخت کافی. بنابراین اصل، نوشتن از روی برش‌های میرزا آن هم به صورت فی‌البداهه و بدون شناخت و تأمل بسیار در خطوط قدما، نه تنها کاری است مشکل بلکه ناممکن.

بداهه‌نویسی در خوشنویسی، همانند بداهه‌نوازی در موسیقی است چرا که در عرصه‌ی کار بداهه، کلیت قطعه دست به دست هم داده تا به زیبایی هرچه مطلوب‌تر برسد.

البته نگارنده قصد آن را ندارد که وارد تمامی مشخصه‌های خط میرزا شود زیرا چگونگی سیر در این بحر بی‌پایان در چند صفحه نمی‌گنجد.
با این حال، همان‌گونه که ذکر شد، قالب حروف دوره‌ی قاجار بر مبنای گردی یا دایره است. حلقه‌ای بس مشکل و طاقت‌سوز، چون اگر کوچک‌ترین شکست و انحنایی در دور پدید آید، کلیت شکل دایره به هم می‌ریزد و به راحتی دیده خواهد شد.

پس از آن شناخت قلم میرزا و چگونگی مرکب‌گذاری و قطع قلم اوست و بعد شناخت کافی بر کلیه‌ی برش‌ها و عناصر خط وی نسبت به کلماتی که به صورت تخت و روان نوشته می‌شود و به مانند پله‌هایی هستند که دارای خیز کمتری است تا برای کلمات بعدی مهیا گردند. در آثار وی هر حرف در جای خود دارای شخصیتی است اثرگذار، به همین دلیل اگر کوچک‌ترین خطایی در یک حرف رخ دهد، خط خط میرزا نمی‌شود. 
در کل خط میرزا انعطاف خاص خود را دارد با حساسیتی عجیب و پراحساس.

آن‌چه امروز مهم‌تر و مطلوب‌تر از به دست آوردن برش‌های خط وی می‌باشد، شناخت روحیه میرزاست. بنابراین ابتدا باید از روی خطوط میرزا به شخصیت او نزدیک شد و سپس با قطعات او عشق‌بازی کرد.

پس بسم الله....
همیشه یکی از مهم‌ترین دغدغه‌ها و نگرانی‌ها در این شیوه‌ی سنجیده و دیر هضم  و دیر فهم، چگونگی به کار بستن و روش اجرا صحیح نگارش کلمات بوده و هست و همین امر موجب شده تا برخی از خوشنویسان ناآگاهانه دست به اقداماتی بزنند که منجر به خدشه‌دارشدن این شیوه گردیده و انصافاً باید گفت اجرای برخی از برش‌های معاصران از روی خطوط میرزا غلامرضا دور از عیار و ارزش‌های واقعی خط میرزا است، تا جایی که برخی تنها رهایی پاشنه‌های واو  یا دال را مشخصه خط میرزا می‌دانندکه جای بسی تاُمل دارد.

به جراُت می‌توان گفت بدون کسب آگاهی و مهارت‌های ویژه و منحصر به فرد، هر دستی قادر به اجرای صحیح آن نیست و بر این امر مهم جز با تمرین‌های مکرر و سنجیده و از سر گذراندن سختی‌ها و متحمل شدن آن‌ها، نمی‌توان واقف و مسلط گردید.

چنان‌که متأسفانه به جز تعدادی انگشت‌شمار،کسی به درک حقیقی شیوه‌ی میرزا پی نبرده است. همین نکته‌ها بود که باعث انگیزه‌ی نگارش این کتاب شد و مرا بر آن داشت تا با معرفی و آموزش شیوه‌ی میرزا غلامرضا در رفع کاستی‌ها، بدآموزی‌ها و تخریب‌های ناآگاهانه، تلاشی هر چند کوچک انجام دهم؛ باشد که راهی گشاید و مثمر ثمر واقع شود.‌

رسم المشقی را که در پیش رو دارید، در حد بضاعتی است که این حقیر پس از سال‌ها مشق و ممارست و تحقیق و بررسی مو به موی احوالات خط حضرت استاد میرزا غلامرضا اصفهانی درک نموده‌ام و اگر در آن عیب و کاستی‌هایی در نوع نگارش و غیره مشاهده می‌گردد، امید است با چشم خطاپوش بنگرند. هم‌چنین، امیدوارم که این رسم‌المشق، بهانه و راهگشایی باشد برای دیگر خوشنویسان معاصر تا با تفحص و بررسی خطوط قدما در این عرصه وارد شوند و با همت و ریاضت و الهام‌گیری از خطوط استادانی چون میر علی، باباشاه اصفهانی، میرزا کاظم،  میرحسین و دیگر خوشنویسان بزرگ و بنام متقدم، آثاری قابل و زیباتر تألیف نمایند.

در آخر می‌بایست از آقای وحید بخت، صفحه‌آرا؛ آقای آریافر، چینش صفحات و آقایان اسماعیل کاظمی سرچشمه، نایب شیرازی و سیروس فریدونی، که در تهیه مقدمه مرا یاری نمودند، تشکر و قدردانی نمایم و هم‌صدا با حافظ شیرازی طلب نمایم که:
          
                 تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد                          وجود نازکت آزرده گزند مباد

ارسال نظر
  • - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
  • - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
  • - لطفا فارسی بنویسید.
  • - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
  • - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد