کنترباس
هیچ محصولی یافت نشد
کنترباس
کنترباس، که اغلب به عنوان دوبل باس یا باس ویولن نیز شناخته میشود، بزرگترین و عمیقترین عضو خانواده سازهای زهی آرشهای است و صدایی غرورآمیز و قدرتمند تولید میکند که پایه ریتمیک و هارمونیک موسیقی را تشکیل میدهد. ریشههای آن به اواخر قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم میلادی در ایتالیا، به ویژه در مناطق برشیا و کرمونا، بازمیگردد، جایی که از خانواده ویول (viol) تکامل یافت و به عنوان جانشینی برای ویولون باس عمل کرد؛ در اوایل، سازهای مشابهی مانند ویول دا گامبا یا باسونهای بادی برای خط باس استفاده میشدند، اما کنترباس به تدریج در ارکسترهای اروپایی از اواسط قرن هفدهم جای گرفت، مانند اپرای مارین ماره در ۱۷۰۶ که از آن در صحنه طوفان بهره برد. در دوران کلاسیک، بتهوون با جدا کردن پارتیهای کنترباس از سل در سمفونیهایش، اهمیت آن را افزایش داد و دوستش دومنیکو دراگونتی تکنیکهای نوینی معرفی کرد؛ قرن نوزدهم شاهد پیشرفتهایی مانند سیمهای فلزی به جای گات و اندازههای استاندارد شد، و در قرن بیستم، وارد جاز (با جایگزینی سوسافون در نیواورلئان)، بلوز، راکابیلی و حتی موسیقی معاصر گردید، جایی که نوازندگان آن را با تقویتکنندههای الکتریکی برای ژانرهایی مانند فانک و رگی نواختند. امروزه، کنترباس در ارکسترهای سمفونیک، گروههای جاز و حتی موسیقی فولک نقش محوری دارد و سازندگانی مانند آنتونیو استراتواری مدلهای virtuoso را توسعه دادند.
وجه تسمیه
وجه تسمیه کنترباس از واژه ایتالیایی "contrabbasso" میآید که به معنای "باس مخالف" یا "باس دوگانه" است، زیرا دو اکتاو پایینتر از باس ویولن (ویولا دا گامبا) نواخته میشود و "contra" نشاندهنده موقعیت مخالف یا پایینتر در رجیستر صوتی است؛ در انگلیسی، "double bass" به دلیل دو برابر بودن اندازه و عمق صدای آن نسبت به باس معمولی رایج شد، در حالی که نامهای عامیانه مانند "upright bass" به خاطر ایستاده نواختن آن، "string bass" برای تمایز از باس الکتریک، یا "bass fiddle" به دلیل شباهت ظاهری به ویولن بزرگ است. ریشههای کلمه به لاتین "contratenor" برمیگردد که در موسیقی قرون وسطی به صدای باس اشاره داشت، و در قرن هجدهم، نام "violone" برای بزرگترین ویول استفاده میشد تا از کنترباس تمایز یابد.
ساختار
از نظر اجزا و ساختار، کنترباس یک ساز کوردوفون آکوستیک است با بدنه توخالی چوبی که حدود ۱۸۰ تا ۱۹۰ سانتیمتر ارتفاع دارد (با اندپین)، و شامل صفحه رویی از چوب صنوبر برای رزونانس، پشت و کنارهها از افرا برای دوام و پروجکشن، فِلِتهای f-شکل برای انتشار امواج صوتی، بریج چوبی منحنی که ارتعاش سیمها را به بدنه منتقل میکند، باس بار داخلی برای تقویت فرکانسهای پایین، ساوندپست برای اتصال صفحات و بهبود timbre، انگشتانه (fingerboard) از آبنوس بدون فرت (در مدلهای مدرن) برای انگشتگذاری، مهره (nut) برای نگهداشتن سیمها در بالا، جعبه خرک (pegbox) با چهار خرک چوبی یا فلزی برای کوک، اسکرول زینتی در سر ساز، تیلپیس با کوککنندههای ریز برای تنظیم دقیق، و اندپین فلزی قابل تنظیم برای تکیه بر زمین. سیمهای چهارگانه آن معمولاً از هسته فلزی با پیچش فولادی یا گات سنتی ساخته میشوند و کوک استاندارد E-A-D-G از پایین به بالا است (یک گام پایینتر از سل)، در حالی که کمان (bow) از چوب پرنامبوکو با موی دم اسب و رزین صاف میگردد؛ حاشیههای purfling لبهها را محافظت میکند و در نسخههای مدرن، مواد کربن فیبر برای سبکی و دوام به کار میرود، با اندازههای متنوع مانند ۳/۴ یا ۷/۸ برای راحتی نوازندگان.
نحوه نواختن کنترباس معمولاً ایستاده است، با ساز عمودی در مقابل بدن و اندپین روی زمین، در حالی که نوازنده آن را با چانه یا شانه ثابت نگه میدارد؛ دست چپ برای انگشتگذاری استفاده میشود، با انگشتان خمیده روی انگشتانه برای فشار سیمها – موقعیتهای مختلف از نیمپوزیسیون (نیمهفاصله) تا تمب پوزیسیون (استفاده از شست برای رجیستر بالا) – و تکنیکهایی مانند ویبراتو برای بیان، هارمونیکها برای صداهای زنگدار، و گلissando برای انتقال نرم؛ دست راست کمان را با تکنیک arco (آرشهکشی) کنترل میکند، با زاویه، فشار و نقطه تماس (نزدیک بریج برای صدای تیز sul ponticello یا بالای انگشتانه برای نرم sul tasto)، یا در pizzicato (چنگ زدن) که در جاز و بلوز غالب است و شامل walking bass (خط باس پیادهروی) با نتهای ریشه و پنجم، یا slapping (کوبیدن سیم برای ریتم پرکاشن) میشود. در ارکستر، اغلب arco برای هارمونی و pizz برای ریتم به کار میرود، و نوازندگان جوانقدرت برای تحمل فشار فیزیکی استخدام میشدند، در حالی که روشهای مدرن مانند سیماندل یا رابات برای تقسیم انگشتانه به مناطق ششگانه، نواختن را آسانتر کرده است.
نوازندگان معروف
از میان نوازندگان معروف، دومنیکو دراگونتی (۱۷۶۳-۱۸۴۶) با تکنیکهای نوآورانه و همکاری با بتهوون و پاگانینی، پایهگذار سنت virtuoso شد؛ جووانی بوتزینی (۱۸۲۱-۱۸۸۹) با کنسرتوهای خود و اجرایهای درخشان، کنترباس را به عنوان ساز سولو مطرح کرد؛ سرگئی کوسیویتسکی (۱۸۷۴-۱۹۵۱) به عنوان رهبر ارکستر بوستون و آهنگساز، اهمیت آن را در سمفونی افزایش داد. در قرن بیستم، فرانسوا رابات (متولد ۱۹۳۱) با روش نوین fingering و ترکیب کلاسیک و جاز، تحول ایجاد کرد؛ اگار مایر (متولد ۱۹۶۰) با اجراهای ژانری در کلاسیک، بلوگراس و جاز، versatility را نشان داد؛ در جاز، چارلز مینگوس (۱۹۲۲-۱۹۷۹) با نوآوریهای آهنگسازی، میلت هینتون (۱۹۱۰-۲۰۰۰) با تسلط بر slapping، و معاصرانی مانند ران کارتر، استنلی کلارک و کریستین مکبراید با سولوهای ملودیک و walking bass، کنترباس را به اوج رساندند.