مجسمه سازی
کتاب تاریخچه ی مقدماتی: حجم شناسی و مجسمه سازی، از دوران پارینه سنگی تا هنر نوین و معاصر
مجسمه سازی
مجسمهسازی یکی از قدیمیترین و قدرتمندترین شاخههای هنرهای تجسمی است که در آن هنرمند با استفاده از مواد مختلف، حجم و فرم سهبعدی خلق میکند تا احساسات، ایدهها، داستانها یا زیباییهای طبیعت را به نمایش بگذارد. برخلاف نقاشی که روی سطح دوبعدی کار میکند، مجسمه به فضای واقعی وارد میشود؛ میتوان دور آن چرخید، از زوایای مختلف آن را دید و حتی با لمس کردن حس کرد.
این هنر از دوران باستان وجود داشته؛ مجسمههای غارهای پیش از تاریخ، پیکرههای خدایان مصری، مجسمههای یونانی و رومی با آناتومی دقیق و واقعگرایانه، و سپس در دورههای مختلف مانند رنسانس با میکلآنژ و دوناتلو که بدن انسان را با نهایت ظرافت و احساس نشان میدادند. در شرق هم مجسمهسازی ایرانی، هندی و چینی با تمرکز روی نمادهای مذهبی، حیوانات مقدس و چهرههای شاهانه شکل گرفت؛ مثلاً مجسمههای سنگی هخامنشی در تخت جمشید یا مجسمههای بودایی در گندهارا.
مجسمهسازی به دو روش اصلی انجام میشود: روش «کاهشی» و روش «افزایشی». در روش کاهشی (مثل تراشیدن سنگ یا مرمر)، هنرمند از یک بلوک بزرگ شروع میکند و با برداشتن بخشهای اضافی به فرم دلخواه میرسد؛ مثل مجسمه داوود میکلآنژ. در روش افزایشی (مثل برنزریزی، گِلکاری یا ساخت با فلز)، هنرمند ماده را لایه به لایه اضافه میکند تا حجم شکل بگیرد؛ مثلاً مجسمههای برنزی رودن یا کارهای معاصر با جوشکاری فلز.
مصالح مجسمهسازی بسیار متنوع است: سنگ (مرمر، گرانیت)، برنز، چوب، گِل، سرامیک، فلزات مختلف، بتن، پلاستیک و حتی مواد بازیافتی. در قرن بیستم و بیستویکم، مجسمهسازی از حالت سنتی خارج شد و به سمت کارهای انتزاعی، مفهومی و نصبهای بزرگ رفت؛ مثلاً مجسمههای هنری مور یا آثار آلبرتو جاکومتی با فرمهای کشیده و نازک، یا مجسمههای خیابانی و عمومی مثل کارهای آنیش کاپور که با فولاد و آینههای بزرگ بازی میکنند.
در ایران، مجسمهسازی پس از اسلام به دلیل محدودیتهای مذهبی در به تصویر کشیدن موجودات زنده، بیشتر به سمت نقشبرجستههای تزئینی، مجسمههای حیوانی (مثل شیرهای سنگی) و بعدها در دوره قاجار و پهلوی به سمت چهرههای واقعگرایانه رفت. امروزه هنرمندان ایرانی مثل پرویز تناولی با مجسمههای «هیچ» و الهام از خطاطی، یا مجسمههای بزرگ شهری مثل آثار بهمن محصص و فریدون آو، مجسمهسازی مدرن ایرانی را به جهان معرفی کردهاند.
مجسمهسازی نه تنها یک هنر بصری، بلکه یک تجربه حسی و فضایی است. یک مجسمه خوب میتواند احساس قدرت، آرامش، تعجب یا حتی اندوه را در بیننده برانگیزد و با محیط اطرافش همنوا شود؛ گاهی در موزهها، گاهی در میدانهای شهر، و گاهی در دل طبیعت. این هنر نشان میدهد که انسان میتواند با دستانش، ماده خام را به چیزی زنده و معنادار تبدیل کند که قرنها بعد هم مردم را تحت تأثیر قرار دهد.