تئوری موسیقی
کتاب تکنیک های دست چپ گیتار/ گام های دیاتونیک (بزرگ و کوچک). لگاتو. اکتاو کروماتیک
کتاب هفتاد توصیه به موسیقی دانان جوان / اصول موسیقی برای نوازندگی و کاربرد آن در زندگی
تئوری موسیقی
تئوری موسیقی مجموعهای از قوانین و مفاهیم است که چگونگی ساخت، سازماندهی و درک موسیقی را توضیح میدهد و پایهای برای آهنگسازی، نوازندگی و تحلیل آثار فراهم میکند. این تئوری عمدتاً بر پایه سیستم موسیقی غربی شکل گرفته اما اصول آن در سبکهای دیگر از جمله موسیقی ایرانی نیز کاربرد دارد.
هسته تئوری موسیقی بر سه ستون اصلی استوار است. ملودی خط افقی موسیقی را تشکیل میدهد و دنبالهای از نتها با زیر و بمی متفاوت است که گوش را هدایت میکند و اغلب به عنوان خاطرهانگیزترین بخش یک قطعه شناخته میشود. هارمونی بعد عمودی موسیقی را میسازد و از ترکیب همزمان چند نت یا آکورد تشکیل میشود؛ این ترکیبها احساساتی مانند آرامش، تنش یا حل شدن را ایجاد میکنند. ریتم بعد زمانی موسیقی است و الگویی از نتها و سکوتها را بر پایه یک پالس منظم یا ضرب سازماندهی میکند.
در سیستم تمپره دوازدهنتی غربی، دوازده نت اصلی وجود دارد: دو، دو دیز یا ر بمل، ر، ر دیز یا می بمل، می، فا، فا دیز یا سل بمل، سل، سل دیز یا لا بمل، لا، لا دیز یا سی بمل و سی. فاصله بین هر دو نت مجاور نیمپرده است و فاصلههای بزرگتر مانند پرده، سوم، پنجم یا اکتاو بر اساس تعداد نیمپردهها تعریف میشوند. گام مجموعهای منظم از نتها با الگوی فاصلهای مشخص است؛ گام ماژور با الگوی پرده-پرده-نیمپرده-پرده-پرده-پرده-نیمپرده ساخته میشود و حس روشنی و شادی میدهد، در حالی که گام مینور طبیعی با الگوی پرده-نیمپرده-پرده-پرده-نیمپرده-پرده-پرده حس غم یا جدیت ایجاد میکند. گام مینور هارمونیک و ملودیک نیز با تغییر نتهای ششم و هفتم تنش بیشتری به ملودی میافزایند.
آکورد از حداقل سه نت تشکیل شده که معمولاً بر پایه فاصله سوم روی هم قرار میگیرند. آکورد ماژور از سوم بزرگ و پنجم درست ساخته میشود و حس استواری دارد، در مقابل آکورد مینور با سوم کوچک حس ناپایداری یا غم میدهد. آکوردهای هفتم، نهم، تعلیقی و افزوده تنوع هارمونیک بیشتری ایجاد میکنند. پیشرفت آکورد یا کادانس الگویی از حرکت آکوردها است که حس پایان یا ادامه را منتقل میکند؛ کادانس کامل (پنجم به اول) قویترین حس پایان را دارد.
ریتم بر پایه میزان سازماندهی میشود که گروهی از ضربانها را در هر میزان مشخص میکند. میزان چهارچهارم رایجترین است و چهار ضرب در هر میزان دارد، میزان سهچهارم حس چرخشی والس میدهد و میزانهای ترکیبی مانند ششهشتم یا دوازدههشتم در موسیقی فولک و ایرانی کاربرد دارند. نتها بر اساس طول زمانی تقسیم میشوند: گرد چهار ضرب، سفید دو ضرب، سیاه یک ضرب، چنگ نیم ضرب و انواع کوچکتر. تمپو سرعت اجرای ریتم را با واحد ضرب در دقیقه تعیین میکند و از لارگو آهسته تا پرستو بسیار سریع متغیر است.
نتنویسی روی خطوط حامل پنجخطی انجام میشود و موقعیت نتها زیر و بمی را نشان میدهد. کلید سل نتهای بالاتر و کلید فا نتهای پایینتر را پوشش میدهد. علائم دینامیک شدت صدا را مشخص میکنند از پیانیسیمو بسیار آرام تا فورتیسیمو بسیار بلند. آرتیکولاسیون نحوه اجرای نتها را تعیین میکند؛ لگاتو نتها را متصل و استاکاتو جدا و کوتاه میخواهد. فرم موسیقی ساختار کلی قطعه را نشان میدهد؛ فرم دوبخشی، سهبخشی، روندو، فوگ یا سونات از رایجترینها هستند.
در موسیقی ایرانی، تئوری بر پایه دستگاهها و آوازها استوار است. هر دستگاه مانند شور، همایون یا چهارگاه مجموعهای از نتها با الگوی خاص و گوشههای متعدد دارد. ردیف مجموعهای از ملودیهای استاندارد است که نوازندگان آن را حفظ و تفسیر میکنند. مفهوم مقام در موسیقی عربی و ترکی مشابه دستگاه است و بر پایه مد یا مُد بنا شده.
صوتشناسی بخش علمی تئوری است و صدا را به عنوان موج طولی بررسی میکند. فرکانس زیر و بمی، دامنه بلندی و تیمبر کیفیت صدا را تعیین میکنند. هر ساز یا صدا شامل فرکانس پایه و هارمونیکهای مضرب آن است که تیمبر منحصربهفردی ایجاد میکند. رزونانس تقویت انتخابی فرکانسها در جعبه ساز یا فضای سالن است.