موسیقی ایرانی
کتاب پیدایش موسیقی مردم پسند در ایران / تاملی بر مفاهیم کلاسیک . مردمی . مردم پسند
موسیقی ایرانی
موسیقی ایرانی، که ریشه در هزاران سال تاریخ و فرهنگ این سرزمین دارد، یکی از غنیترین و پیچیدهترین نظامهای موسیقایی جهان است. این موسیقی بر پایهی دستگاهها و آوازها بنا شده و از شعر فارسی، عرفان، و طبیعت الهام میگیرد. در دوران باستان، در دربار ساسانیان، نوازندگان با سازهایی مانند بربط (عود) و چنگ، موسیقی را به اوج رساندند و این سنتها بعدها با ورود اسلام و تأثیر فرهنگ عربی و ترکی غنیتر شد. در قرنهای میانه، موسیقیدانانی مانند فارابی و ابنسینا نظریهپردازان بزرگی بودند که موسیقی را به علم ریاضی و فلسفه پیوند زدند.
موسیقی ایرانی عمدتاً به دو دستهی اصلی تقسیم میشود
موسیقی دستگاهی (کلاسیک) و موسیقی نواحی (محلی).
موسیقی دستگاهی، که هستهی اصلی موسیقی سنتی ایران است، بر هفت دستگاه اصلی استوار است: شور، همایون، سهگاه، چهارگاه، ماهور، راستپنجگاه و نوا. هر دستگاه حالوهوای خاصی دارد؛ مثلاً شور شاد و پرشور است، همایون غمگین و عمیق، و ماهور روشن و امیدبخش. علاوه بر دستگاهها، پنج آواز فرعی وجود دارد مانند آواز ابوعطا، بیات ترک، افشاری، دشتی و بیات اصفهان که از دستگاهها مشتق شدهاند. این نظام بر پایهی ردیف است؛ ردیف مجموعهای از گوشهها (ملودیهای کوتاه) است که نوازنده باید آنها را به ترتیب و با بداههنوازی اجرا کند. بداههنوازی قلب موسیقی ایرانی است و نوازنده را به خلاقیت وامیدارد.
در کنار موسیقی دستگاهی، موسیقی نواحی ایران تنوع شگفتانگیزی دارد. در خراسان، موسیقی مقامی با سازهایی مانند دوتار و آوازهای حماسی رواج دارد؛ در کردستان، هوره و سیچمانه با صدای بلند و عرفانی؛ در لرستان، موسیقی با کمانچه و تنبک؛ در بلوچستان، زهیری و قیچک؛ در ترکمنصحرا، مقامهای بخشینشینی؛ و در جنوب، مانند بوشهر، موسیقی بندری با ریتمهای سریع و سازهایی مانند نیانبان. این موسیقیها اغلب با رقص، مراسم عروسی یا سوگواری همراه هستند و هویت قومی را حفظ میکنند.
نوازندگان معروف موسیقی ایرانی ستارگان درخشانی در آسمان این هنر هستند. در دوران قاجار، میرزا عبدالله، بنیانگذار ردیفنویسی مدرن، با تار و سهتار، ردیف را نظاممند کرد. درویشخان، نوازنده تار، با خلق پیشدرآمد، فرم جدیدی به موسیقی افزود. ابوالحسن صبا، ویولننواز و آهنگساز، شاگردان زیادی تربیت کرد و ردیف را برای سازهای غربی تطبیق داد. در دوران معاصر، علیاکبر خان فراهانی (پدر میرزا عبدالله) و غلامحسین درویش از پیشگامان بودند. اما نامهایی مانند جلالالدین تکیهپور (تار)، حسن کسائی (نی)، فرامرز پایور (سنتور)، پرویز مشکاتیان (سنتور و آهنگساز)، حسین علیزاده (تار و سهتار)، کیهان کلهر (کمانچه)، شهرام ناظری (آواز)، محمد رضا شجریان (آواز)، و علیرضا قربانی (آواز) برجستهاند. شجریان، با صدای آسمانی و اجرای ردیفهای پیچیده، موسیقی ایرانی را به جهان معرفی کرد و آلبومهایی مانند "بیداد" و "دستگاه نوا" را خلق کرد. حسین علیزاده با آثاری مانند "نینوا" و همکاری با شجریان، بداههنوازی را به اوج رساند. کیهان کلهر با کمانچه، موسیقی ایرانی را با جهان پیوند زد و جوایز جهانی برد.
مباحث مرتبط با موسیقی ایرانی گسترده است. یکی از مهمترین آنها حفظ ردیف و انتقال سینهبهسینه است که امروزه با مکتبخانهها و دانشگاهها ادامه دارد، هرچند خطر فراموشی گوشهها وجود دارد. تأثیر موسیقی غربی پس از انقلاب مشروطه، با ورود سازهایی مانند ویولن و پیانو، موسیقی را دگرگون کرد و فرمهایی مانند تصنیف (آهنگ با کلام) را محبوب ساخت. تصنیفسازانی مانند عارف قزوینی و علیاکبر شیدا، با مضامین ملی و عاشقانه، موسیقی را مردمی کردند. پس از انقلاب ۱۳۵۷، محدودیتهایی بر موسیقی پاپ و کنسرتها اعمال شد، اما موسیقی سنتی احیا شد و نوازندگان زن مانند پریسا و هنگامه اخوان ظهور کردند. مسائل اجتماعی مانند نقش زنان در موسیقی (که پیش از اسلام برجسته بود اما بعدها محدود شد) و تأثیر عرفان صوفیانه (مانند مولانا در آوازها) نیز مهم است. در نهایت، موسیقی ایرانی نه تنها هنر، بلکه بخشی از هویت فرهنگی است که با چالشهای مدرنیته دستوپنجه نرم میکند اما همچنان زنده و پویا باقی مانده.