زندگی و هنر وان گوگ
مترجم: علی اکبر معصوم بیگی
شابک: 2-002-351-964-978
قطع کتاب: رقعی
تعداد صفحه: 295
زبان: فارسی
نوبت چاپ: 11
ناشر: انتشارات نگاه
نوع جلد: شومیز
نوع کاغذ: تحریر
کد کالا: 2378
- برند: انتشارات نگاه
- کدکالا:
- 1 عدد باقی مانده
در این صد و پنجاه سالهی اخیر که فرهنگ مغربزمین به ایران راه یافته است شاید فقط چند هنرمند غیر ایرانی به چنان پایهای از محبوبیت، احترام و آوازه رسیدهاند که عملاً جزو فرهنگ بسیاری از ما شدهاند و کم و بیش قبول عام یافتهاند. یکی از این هنرمندان ونسان وانگوگ است. دیگری چاپلین و دیگرها بتهوون و ویکتور هوگو. اما نه وانگوگ بزرگترین نقاش و نه چاپلین بیمانندترین کمدین و نه بتهوون بیرقیبترین موسیقیدان و نه هوگو بزرگترین داستاننویس مغرب زمین است. پس راز این پذیرش همگانی و اقبال مردمی در چیست؟ چرا بسیاری از دیگر هنرمندان بزرگ حتا از آستان فرهنگ ما گذر نکردهاند؟ راستی این است که تقریباً تمامی این هنرمندان همواره چنان زیستهاند که اندیشیدهاند و چنان اندیشیدهاند که زیستهاند. همواره نسبت به جریانهایی که بر فرهنگ، جامعه و مردمشان گذشته است حساسیت نشان دادهاند و از کنار رویدادهای بزرگ و کوچک بیاعتنا نگذشتهاند. همسازی هنر و زندگی، کار و کردار و رفتار در این هنرمندان به چنان درجهای است که بیشتر وقتها صرف به کار گرفتن معیارهای نقد هنری و ادبی به هیچرو در شناخت رمز و راز محبوبیت آنان کارساز نیست. با آنکه ونسان وانگوگ در سراسر عمر کوتاه و به ویژه در ده سالهی واپسین زندگی خود سرنوشتی اندوهبار و تراژیک داشت و از هنر چون ابزار نجات شخصی بهره گرفت اما هرگز این حال و هوای تراژیک (جز در یکی دو مورد) در آثار او تأثیر نگذاشت و نقاشیهای ونسان همچنان شاد، پرشورو شرر، سرزنده و ستایشگر زندگی، انسان و طبیعت ماند.
تنها پس از بحران نخستین حملههای جنون، قطع رابطه با گوگن و سرانجام انتقال به بیمارستان روانی سنرمی است که تأثرات روحی و نسان خود را به تمامی در چند تابلو نشان میدهد و رنگ و خط و طرح صورتی چرخان، پیچ در پیچ و توفان زا به خود میگیرد؛ شب پرستاره اوج این عذاب و درد روحی است. در واقع وانگوگ و چند هنرمندی که پیش از این از آنان یاد کردیم حکم (شعبدهبازان درد) و دلقکانی را دارند که با صورتکی خندان ما را از خنده و سرور و بی خیالی از خود بیخود میکنند و خود تلخکام در دل خون میگریند.
وانگوگ در سراسر عمر خود در نامههایی که به برادرش تئو، خواهر و مادر و دوستش امیل برنار نوشت همواره از آرزوی رسیدن به (زندگی پربار) دم زد، هنرمندان بزرگ هموطن هلندی خود را بهرهمند از این موهبت دانست از ازدواج برادرش تئو همچون گامی در راه (زندگی پربار) ستایش کرد اما خود هرگز به این زندگی پربار نرسید و همواره گفت و نوشت که هنرمند امروز با همه کشمکشها، ستیزههای روحی و درگیریهای اخلاقی نمیتواند به آرامش آرمانی (هنرمندان قدیم) دست یابد. از همین روست که سرنوشت تراژیک خود او نیز مصداق سخن آن متفکر انقلابی هم عصرش بود که: (هنرمند به بهای تحقق هنر خود ناگزیر از تباه کردن شخصیت و زندگی فردی خویش است.)
گفتیم که میان گفتار و کردار ونسان سازگاری تام برقرار بود. هنگامی که برای نجات روح پرتلاطم خود کسوت کشیشی بر تن کرد و مأمور تبلیغ در مناطق فقیرنشین معادن بوریناژ بلژیک شد چنان بیسر و دستار به یاری معدنکاران مجروح و اعتصابیان شتافت که از حدودِ وظایف خشک و رسمی کشیشی خود درگذشت و بدین سان خشم دستگاه کلیسا را برانگیخت و سرانجام اخراج شد. هنگامی که دل به مهر زنی بست سر از پا نشناخته تا سرحد جنون پیش رفت و محیط پیرامون خود را سخت برآشفت اما از عشق خود دست برنداشت. ونسان همواره در پی کردار نیک بود اما هنگامی که دیگر راههای رفتار به کردار نیک بر او بسته شد (آرامشی که چشم داشت در کسوت کشیشی بیابد) نوشت: (میخواهم چیزی را در نقاشی بگویم که آرامبخش باشد آنچنان که موسیقی آرامش می بخشد.)؛ اما در کسوت هنرمند نیز چنان تک افتاده، تنها، مستقل و تکرو بود که در هیچ انگارۀ پیش اندیشیده مکتبی نگنجید. البته راست است که ونسان برای شناخت نهضت امپرسیونیستی، یعنی بزرگترین جنبش هنری عصر او، به نقاشان پاریسی رو آورد اما از آنجا که هرگز نمیتوانست در برابر طبیعت آرام و منفعل بماند و بیش از آنکه دلبسته ضربههای پاره پاره رنگ و نیز فضا و جوّ لحظه باشد دلمشغول طرح، رنگ، اشیای سخت و انسانهای زنده و ملموس بود هرگز به صورتِ امپرسیونیستی راستآیین درنیامد. از همین روست که ونسان وانگوگ را در قالب مبهم (پسا - امپرسیونیسم) جای میدهند (کشف وانگوگ بهعنوان اکسپرسیونیست به سالها پس از این تعلق دارد)؛ اما راستی این است که وانگوگ در هنر خود، همچنان که در زندگی خود از انگشتشمار نقاشانی است که به آسانی قالب نمیپذیرد و باید همواره شخصیت و هنر یگانهی او را مد نظر داشت.
- - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
- - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
- - لطفا فارسی بنویسید.
- - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
- - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد