پرویز کلانتری: گزیده آثار نقاشی و تصویرسازی
مترجم: فاطمه کاوندی
شابک: 2-04-5191-600-978
قطع کتاب: جیبی
تعداد صفحه: 96
زبان: فارسی-انگلیسی
نوبت چاپ: 2
ناشر: موسسه فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر
نوع جلد: شومیز
نوع کاغذ: گلاسه
کد کالا: 2519
- برند: انتشارات چاپ و نشر نظر
- کدکالا:
- 0 عدد باقی مانده
معرفی کتاب گزیده آثار نقاشی و تصویرسازی اثر پرویز کلانتری
کلانتری را از حدود ده یا دوازده سال پیش از طریق تابلوهای کاهگلیاش شناختم؛ همان تابلوهایی که گویی بازتابی عینی و زنده از حس و زندگی مردمان کویرنشین بودند.
این تابلوها فراتر از یک اثر نقاشی ساده بودند و چیزی در دل خود داشتند که مرا به خود جذب میکردند. آنها نه فقط تصاویری از زندگی، بلکه روایتگر قصههایی بودند که بوی خاک، کاهگل و گرمای آفتاب داشت. مدتی بعد، نام و آثار او را روی کتابهای مدرسه و داستانهای کودکان دیدم و باز همان تم و نشانههای روستا به وضوح در کارهای او نمایان بود؛ خطوطی ساده اما پرروح، رنگهایی سرزنده و پر از شور زندگی که حال و هوای دهکدهها، عشایر و چشماندازهای کویری را تداعی میکردند.
ترکیب این عناصر نه تنها برای چشم زیبا بودند، بلکه از دل هر اثر، صدای زندگی به گوش میرسید. در این تابلوها، خطها به هم میرسیدند، رنگها جان میگرفتند و روی زمینهها نقش چهرهها، چشماندازهای کوچنشینی، خانههای گلی و حتی سیمای باغها و درختان زنده میشدند. همه اینها پاسخی عمیق به زندگی روزمره بود که تصویری شاعرانه از جریان حیات عشایری و روستایی میآفرید.
اما شناخت من از کلانتری تا حدود دو سال پیش تنها در این سطح باقی مانده بود. آشنایی نزدیکتر ما زمانی شکل گرفت که من مسئولیت اداره موزه پژوهشی مردمشناسی را بر عهده گرفتم، و او برای نقاشی غرفههای موزه دعوت شد. در جریان این همکاری، دوستی عمیقی میانمان شکل گرفت و کار کردن با او تبدیل به تجربهای متفاوت شد. هنگامی که او مشغول خلق تصاویر روی بومهای کاهگلی بود، دیگر تنها نقاش نبود. دیوارهای موزه با عشق و دستهای جمعی ما و خودش جان میگرفتند. او آفتاب را با ضربات قلم روی بومها میتاباند، مردمان را در مقابل خانهها قرار میداد و لحظهای زنده از زندگی کویری میآفرید؛ بهگونهای که اشیای بیجان موزه معنا پیدا میکردند و در بطن واقعیت جای میگرفتند.
اما کار تنها به کاهگل محدود نشد. با ورود ماسههای ساحلی به موزه، او توانست امواج دریا، مرغان مهاجر و زندگی دریایی را بر بومهای ماسهای متحرک کند. تورهای صیادی، ابزارهای شکار و ماهیگیری همه در قالب بومهایش احیا شدند و فضای تازهای برای روایت تلاش و زحمت مردم فراهم آمد. همین روند باعث شد تا مدارهایی از فرهنگ روستایی چون چرخاب گاوگرد، خرمنگاه و حتی چادرهای عشایر قشقایی با هنری ویژه و عشق بیپایان جان یابند. او این کارها را با شکیبایی و دقت انجام داد؛ کاری که تنها از دل هنرمندی عاشق مردم روستایی و عشایری این سرزمین برمیآید.
کلانتری خودش اذعان دارد که کار کردن در موزه پژوهشی مردمشناسی سرآغاز مرحلهای تازه در زندگی هنریاش بوده است. اگرچه من معتقدم این گفته تا حدی اغراقآمیز است؛ چراکه نگاه عمیق او به زندگی ساده مردم کویرنشین و عشایر از همان آغاز در آثارش مشهود بود. با این حال مجموعه آثار اخیر او به نوعی گویای تغییر یا شاید تکامل است؛ گویی همکاری در موزه دست او را برای تجربه راههای جدید بازتر کرده است.
اکنون او به مسیری گام نهاده که پیوندی میان نقاشی و پژوهش مردمشناسی ایجاد میکند؛ راهی که ارزش پیمودن دارد، هرچند نمیتوان گفت دقیقاً در کدام مسیر پیش خواهد رفت آیا میخواهد نقاشی را زیر سایه پژوهشهای مردمشناسی درآورد؟ یا پژوهش را به الهامبخش هنر نقاشی خود بدل کند؟ پاسخ هرچه باشد، ادامه این مسیر بیشک نویدبخش کشفهایی تازه است.
آخرین کارهایش که فرصت دیدن آنها را داشتم، ارج و احترامی خاص به هنر بومی مردمان گمنام نشان میداد
- - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
- - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
- - لطفا فارسی بنویسید.
- - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
- - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد