%12
دو خانه دو خاموشِ گویا (خوانش دو شعر از کلارا خانس و احمد شاملو)
اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آدرس کوتاه شده‌ی صفحه:

دو خانه دو خاموشِ گویا (خوانش دو شعر از کلارا خانس و احمد شاملو)

مؤلف: ع. پاشایی
شابک: 8-112-306-964-978
قطع کتاب: رقعی
تعداد صفحه: 135
زبان: فارسی
نوبت چاپ: -
نوع جلد: شومیز
نوع کاغذ: بالکی
کد کالا: 517
71,000 62,500 تومان
پشتیبانی
پشتیبانی

پشتیبانی کامل در ساعات اداری

جامع ترین سایت محصولات خوشنویسی

 ارسال به سراسر
ارسال به سراسر

ارسال به سراسر کشور

خوانش، این‌جا خوانشِ شعر، بده‌بستان یا کنش دوسویه و یافت و «اندریافت» شعر یا متن، یعنی ملکول‌های زبان مکتوب است.و این کنش، اندیشیدن است برای فهمیدن کامل متن؛ بررسی دقیق و کنجکاوانه‌ی چیزهاییست که متن آشکارا یا در پرده می‌گوید.

این کار در دو قدم انجام می‌گیرد. قدم اول مشاهده‌ی دقیق حقایق و ریزه‌کاری‌ها و جزئیات، یا به زبان این خوانش، ملکول‌های آن متن است همراه با کسب استنتاج‌های منطقی، نه دلخواه، از آن‌ها. و نیز گفتگو با متن است که به صورت پرسش و پاسخ انجام می‌گیرد. خواننده این‌جا باید برای هر استنتاجش از متن شاهد بیاورد. از این رو او در این کنش در هر گام می‌ایستد و به اجزا و ملکول‌ها و به شیمی یا پیوند آن‌ها فکر می‌کند.

قدم دوم «تعبیر» متن است. تعبیر، گذشتن، عبور کردنست از برونه، از بیرونِ واژگان شعر و پیمودن و رسیدن به درون، به درونه‌ی آن‌ها، به ساختار و به «یافت» آن ملکول‌ها. به عبارت دیگر، تحلیل و بسط چیزهاییست که خواننده در قدم اول در خوانش شعر به آن‌ها رسیده، آن‌ها را مو‌شکافانه دیده و دریافته ‌است. پس او در این کنش از لایه‌های بیرونی آن اجزا عبور می‌کند و به عمق رویدادها و خیالینه‌های متن می‌رسد. پس، کارش عمق بخشیدن و گسترده کردن فهم عمیق و تعبیر دقیق بند بند  متن است.

می‌توان پرسید این‌جا چرا چنین گذشتن از بیرون به درون، به عمق، ضروری است؟ برای این که در شعر، کلمات، یا دقیق‌تر بگوییم، ملکول‌ها، درازنایی دارند به طولِ زمانی‌ ـ ‌تاریخیِ‌ آن واژه که همه همیشه به عمق، به میان این چنبر، به ناف آن می‌روند. پوسته‌‌های بیرونی کلمات همان آشناهای هر روزی‌ ما هستند اما شعر نگاهش یا راهش به مغز  و دِلِه‌ی آن‌هاست، به درازنای زمان آن‌ها، به فرم زمان‌مند آن‌ها، به ژرفای درون‌کشیدگی (intensity) آن‌ها.

او، خواننده، این‌جا در شخصیت‌ها، انگیزه‌ها، و در عمق‌ دلالت‌ها یا معانی و مفاهیم ضمنی یا تلویحی (intension) کلمات، مفاهیم و نمادهای متن کندوکاو می‌کند. از یاد نبریم که این‌همه مبتنی بر کلمات آن متن، یا فهم اشارات متن است در چارچوب معنادار خود آن‌ها، یا تصور معناییست که منظور مؤلف بوده است. اما این کار مغایر این نکته نیست که خواننده باید از معنی لغوی کلمات فراتر برود تا معانی و مقصود ناگفته، یا ضمنی و تلویحی آن‌ها را در آن متن، این‌جا شعر، پیدا کند. چرا که او می‌کوشد کلمات را از تمام زوایا، از شش جهتِ بالا، پایین و جوانب، ببیند و بشناسد.

به بیان دیگر. خوانش: «ایستادنْ برای فکر کردن» است، توقف روی تک‌تک ملکول‌های شعر است، بارها و بارها بالا و پایین رفتن از همه‌ی پله‌های شعر و ایستادن در پاگردهای آن است با آرامش دل و جان و بی هیچ شتابی. حاصل کار امیدواریم به شکلی «خوانش خلاق» باشد. به زبان تمثیل، خوانشْ گشتن و گذشتن از تمامی طوق چرخ شعر است، سپس پیمودن پره‌های آن و پس‌آن‌گاه خانه‌ کردن در «ناف» آن است، و از آن‌جا تماشا کردن آن است.

ارسال نظر
  • - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
  • - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
  • - لطفا فارسی بنویسید.
  • - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
  • - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد