طراحیهای آنتوان واتئو
مترجم: سونیا رضاپور
شابک: 7-432-306-964-978
قطع کتاب: رحلی
تعداد صفحه: 48
زبان: فارسی
نوبت چاپ: -
نوع جلد: شومیز
نوع کاغذ: تحریر
کد کالا: 123
- برند: انتشارات یساولی
- کدکالا:
پشتیبانی کامل در ساعات اداری
جامع ترین سایت محصولات خوشنویسی
ارسال به سراسر کشور
آنتوان واتئو متعلق به دنیای نقاشان شیوه روکوکو، یا شیوه قرن هجدهمی در هنر و تزیین بود. اما او فراتر از این سبک پیش رفت؛ هنرمندی با قدرت و انگیزهای بزرگ و طراحی در میان بسیاری از هنرمندان بزرگ زمان خود.
واتئو در 1684 در والنسین فلاندرز، ایالتی در شمال فرانسه، دیده به جهان گشود. پدرش سقف ساز بود. تنها انگیزه او برای هنرمند شدن، تصور باطنی و کشش درونی وی بود. در سن هجده سالگی به پاریس رفت: درمانده، سرگردان اما شیفته تحصیل هنر. آموزگاران وی اشخاص متوسطی بودند که هوش و استعداد چندانی نداشتند؛ اما آموزش اصلی او از ورود به کاخ لوکزامبورگ آغاز شد.
در آنجا بود که با طراحی از طبیعت، رنگ های تند روبن و سبک ونیزی آشنا شد. با الهام از این دو پشتوانه، نیروی طراحی را به خوبی حس کرد و آموخت که چگونه موضوعات نقاشی خود را در حال و هوای دنیایی عجیب، از جنس رویای هنرمند نقاش از مرد (و زن) در طبیعت، قرار دهد.
او در زمان سلطنت پادشاهان بزرگ فرانسه میزیست، و در آشفتگی و فریادهای آزادی خواهی انقلاب فرانسه که چندی بود صدای آن از گوشه و کنار به گوش میرسید. دقیقاً پیش از فروپاشی سلطنت، متوجه آن شده بود اما بدان اعتنایی نکرد. این هنرمند نقاش طراحیها، گراورسازیها، و تصاویری جسورانه با طعم و بوی فرانسوی از صحنههای دوستانه. پیکره های عریان، نمایشهای عاشقانه، خدایان یونانی و قهرمانان افسانهای روم خلق کرد.
واتئوی درمانده که حال مزاجی خوبی نداشت. دریافت که هنرش به وضوح بیان احساسات شخصی است. برای گذران زندگی لازم بود هنری شاه پسند داشته باشد البته با خلاقیتهای شخصی خودش. او تصویر دختران خیابانی، نجیب زادگان، پیکرههای نیمه عریان جشن های صحرایی، و منظره شاخه های در هم پیچیده درختان معطر را با گچ های رنگی کشید.
به کمک واتئو اینها قدر و قیمت یافتند و ترقی کردند، و به نمادی از برخی جشنها یا عیاشیهایی تبدیل شدند که خبر از دنیایی بهتر و سالمتر میدادند. او از مشاهده هنرپیشهها، خوانند گان، شخصیتهای کمدی، شرکت مردم در بازی بسیار رسمی و تشریفاتی پادشاه، و نیز پیک نیکهایی که در هوای آزاد برگزار میشد، لذت می برد.
او پارچههای ابریشمی و اطلس، نقاب ها، و درباریان بسیار ظریف و خواستنی پادشاه خورشید را طراحی می کرد، می کشید و رنگ میزد.
عاقبت به عنوان دانشجو در دانشکده سلطنتی پذیرفته شد، اما قوانین خشک و محیط بسته و مبتذل آن مورد پسند وی نبود. واتئو تنها، ناخوش احوال و سودایی بود؛ فردی منزوی که راه خودش را می رفت، و اغلب از این خانه به آن خانه جایگاه خود را تغیبر میداد. ریههایش عفونی شده بودند و به طور قطع میدانست که یک زندگی کوتاه و بدون موفقیت و شهرت در پیش دارد.
اما هیچکدام از اين ناکامیها را در طراحیها و نقاشیهایش منعکس نکرد. او دنیایی سالم و کمی ساختگی را بر روی کاغذ و بوم نقاشی به نمایش در آورد؛ دنیایی از روياها، گاهی مه گرفته و نقاب دار، دنیایی با رویایی دو گانه (رویای بین خیالی و صادق) که به نظر میرسد قهرمانان و زنان آن با جامههای همیشه آراسته و ژستهای قشنگ، تا ابد در حال بازی کردن هستند.
در حقیقت او هیچ وقت مشهور نبود، هیچگاه حقالزحمه چشمگیری دریافت نکرد، و این هنرمندان بیکفایت دیگر بودند که خلوتگاههای معطر و پر زرق و برق کاخ ورسای را تزیین کردند. دنیای تصویری او با همه مفاهیم کنایه آميزش هیچگاه حاکی از پوچی و بیهودگی محض نبود. اگر زندگی را صحنه تئاتری مملو از بازیگران ایتالیایی می دید، در کنار آن نیز مفهومی احساسی در کارش هویدا بود که حاکی از مرد بودن او در عین هنرمندیش بود.
چنین به نظر می رسد که با گچ های مختلف روی کاغذ رنگی نقاشی میکرد، تا برای جلب رضایت بیننده، یک ژست، یک پیچ و تاب، يا یک چرخش بدن را با تمامی بزرگیش به تصویر بکشد. در کارهایش هیچ نشانی از تلاش مفرط نیست، و اگر در کارش چیز حزنانگیزی نمایان است او زحمتی به خود نمیدهد که نشان دهد درمانده است، حامی ندارد، و به زودی در اوج جوانی و در سن ۳۷ دار فانی را وداع خواهد گفت.
واتئو طرحهای اولیه بسیاری برای نقاشیهای معروفش کشید، از جمله تابلوی عظیم "عزیمت به سایتریا" که هم اکنون در موزه لوور است و آن را در ۱۷۱۷ برای دانشکده سلطنتی کشید، و "نشانههای گرسن" و "جشن در هوای آزاد" که مهارت وی را در ایجاد کمپوزیسیون و لذت بردن از نحوه به کارگیری طراحی ثابت در کارهایش نشان میدهند. و به اینها نور پردازی و سطوح موجدار ابریشم خواب دار رنگارنگ را که از آن خود او بودند، افزود.
آخرین کار وی که در بالا به آن اشاره شد، یک جفت نشانه بود که برای گرسن، دلال هنری، ساخت؛ او این تصویر را پس از سفری که برای دیدن کمک های پزشکی به انگلیس داشت، انجام داد. اما در آنجا شانس کمی داشت؛ او به شدت بیمار و نزار بود. نشانههای نقاشی شده به اندازه نشانههای واقعی عمر نکردند؛ آنها هم اکنون به عنوان میراث به جا مانده یک نابغه در یک موزه قرار دارند.
هرگز نباید فراموش کرد که واتئو نیز کودکی بود به سن یک موزارت، ولتر و وحشت آینده. به همه اینها در آثارش اشاره کرده بود، نوعی رقص مرگ با نشاط پیش از فرود تیغه گیوتین.
طرحها و پیش طرحهای او، حس هنرمندانه او در استفاده از گچ، آبرنگ و خط باروک، او را به ما نزدیک میکنند. در نقاشیهای او مردم دیگر شکلهای مبهم کتابهای قدیمی تاریخ نبودند، بلکه انسانهایی زنده، دوست داشتنی و جسور بودند که آرزو داشتند، شاد بودند و رنج میکشیدند. اینها کسانی بودند که وقتی شنیدند مردم پاریس از شدت فقر گرسنگی می کشیدند و نان نبود که بخورند، گفتند: "به مردم کیک بدهید بخورند".
طرحهای او از لحاظ هنری جاودانه هستند؛ نمادهایی از هنرمندی که زمان اندکی داشت تا مدل طراحی خود را ببیند، و به نظر می رسید علی رغم رنجی که متحمل می شد، زندگی را با طرح یک لبخند بر روی بوم نقاشی ترسیم میکرد. او امیدوار بود که توسط پزشکی حاذق در لندن معالجه شود، اما عاقبت دریافت که تقدیرش چیز دیگری است.
او در خانه کوچک یکی از دوستانش در ژوی سور مارن گوشه عزلت گزید و تنها و فراموش شده با دنیای تصنعی که به خوبی ترسیم کرده بود، در اثر عفونت ریه درگذشت. او یکی از نخستین هنرمندان مدرنی بود که تلاش کرد انسان و طبیعت را در فضایی از رویاهای شخصی کنار هم قرار دهد - کاری که منجر به پیدایش آثار هوای آزاد امپرسیونیستی و بعدها، دیدگاه ابتکاری نظریه اکسپرسیونیستها از منظره شد.
- - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
- - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
- - لطفا فارسی بنویسید.
- - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
- - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد