کتاب درک و بیان معماری و محیط، انتشارات علم و دانش
معرفی کتاب درک و بیان معماری و محیط، اثر دکتر حامد کائدی
سطح، به عنوان عنصری بنیادین در معماری، نقشی کلیدی در شکلدهی فضاها و برقراری ارتباط بین فضاهای داخلی و خارجی ایفا میکند. تنوع در اشکال، اندازه و ترازهای ارتفاعی سطوح، امکان خلق فضاهای متنوعی را با کاربریهای گوناگون فراهم میآورد. سطح زمین به عنوان پایه و تکیهگاه بصری بناها، نقش محوری را ایفا میکند. سطح کف نیز با تعیین عملکردهای مختلف در یک سایت، میتواند از طریق پلهبندی یا تراسبندی، مقیاس فضا را به مقیاس انسانی نزدیکتر کرده و سکوهایی برای نشستن، دید و نمایش ایجاد نماید. سطوحی که از سطح زمین بالاتر قرار میگیرند، میتوانند به عنوان نشانهای از مکانی مقدس یا سمبلیک عمل کرده و توجه را به خود جلب کنند.
در طراحی فضاهای مشترک بین فضای داخلی و خارجی، درک عمیق از سطوح و تأثیر تغییرات متریالی و اختلاف ترازهای ارتفاعی بر شکلگیری فضاهای مجزا از اهمیت ویژهای برخوردار است. با توجه به اهمیت سطوح در معماری، میتوان با طراحی هوشمندانه سطوح در ترازهای مختلف، از کالبدهای اضافی و سنگین در محیط کاسته و فضاهای آزاد و متنوعتری را خلق نمود. به عبارت دیگر، طراحی سطوح میتواند به عنوان ابزاری برای کاهش حجم و پیچیدگی بصری در محیطهای ساخته شده مورد استفاده قرار گیرد.
معماری، صرف نظر از سبک و نوع آن، به سطوح نیازمند است. سطوح هستند که فضای داخلی را از محیط خارجی جدا میکنند و خطوط، مرزهای این سطوح را مشخص میسازند. با این حال، در برخی سبکهای معماری، شکل و فرم سطوح نسبت به سایر عناصر از اهمیت بیشتری برخوردار است.
برای دستیابی به درکی عمیقتر در این کتاب، مفهوم کاربرد سطوح و ارتباط میان بنا و بستر محیط در قالب ۹ فصل جداگانه دستهبندی شده است. این فصلها شامل موارد زیر میباشند:
- بررسی سطوح بالاتر از بستر محیط و سایت، همراه با قرارگیری بنا در این سطح.
- تحلیل سطوح پایینتر از بستر محیط و سایت همراه با جایگذاری بنا در این محدوده.
- تشریح سطوح همتراز و صاف با بستر محیط که بنا در این هماهنگی قرار دارد.
- مطالعه سایت و بنا در بستری با شیب طبیعی.
- تحلیل اختلاف و تفاوت میان سطوح بستر سایت و محیط نسبت به یکدیگر و ادغام این اختلاف سطح با طراحی بنا.
- جایگیری بنا در بسترهای ارگانیک با رویکرد معماری پایدار.
- بررسی انواع هندسه موجود در بستر سایت و تاثیر آن بر روابط کالبدی.
- نمایش اشکال مختلف قرارگیری هندسه آب در فضای بستر سایت.
- استفاده از سطح سقف بهعنوان فضایی عملکردی مانند باغهای روی بام.
- توجه به منظرگاه بهعنوان عنصری مستقل یا بهشکل تلفیقشده با معماری بهمثابه یک سطح فضاساز.
این دستهبندیها به طور جامع جنبههای مختلف رابطه بنا و سطوح بستر محیط را مورد ارزیابی قرار میدهند.
اهداف کلی این کتاب بر پایه شناسایی و طبقهبندی ساختاری و تصویری انواع سطوح و اشکال اتصال بناها با بسترشان استوار است. در این اثر، کروکیهای ترسیمی از تمامی نمونهها بهعنوان الگویی علمی و کاربردی برای معماران و طراحان ارائه شده تا بتوانند در مراحل مختلف طراحی سایت، به درستی عمل کنند و این عنصر مهم را با دقت بیشتری مورد بررسی قرار دهند.
- این کتاب بهعنوان یک منبع طراحی و آموزشی برای تدریس دروس مرتبط با درک و بیان معماری و محیط در دانشگاهها تدوین شده است. هدف، کمک به دانشجویان رشتههای معماری، طراحی منظر و طراحی شهری در شناخت دقیقتر عناصر فضایی، بهویژه تحلیل سطوح و چگونگی ارتباط آنها با بستر طراحی شده، همراه با دستهبندیهای قابل کاربرد است.
- توجه ویژهای به مفهوم سطح و بستر در این اثر معطوف شده است؛ چراکه این موضوع عموماً کمرنگ یا نادیده گرفته میشود. سطح اتصال بنا به بستر در حقیقت فصل مشترکی میان فضای معماری و فضای شهری بوده و آموزش و شناساندن این جنبه مهم میتواند تأثیر بسزایی در بهبود طراحی و نگاه علمی طراحان داشته باشد.
- ارتقای منابع اطلاعاتی هندسی و شکلی نیز یکی دیگر از اهداف کتاب است. این امر به افزایش آگاهی مهندسین مشاور، مسئولین زیربط در ارگانهایی مانند شهرداریها، سازمان نظام مهندسی، اداره راه و شهرسازی و سایر نهادهای مرتبط کمک کرده تا تصمیمگیریهای دقیقتری انجام شود. تمرکز بر بستر و سایت به عنوان یک مسئله اساسی میتواند نگرش موجود را تغییر دهد.
بررسیهای انجامشده از فرآیند طراحی دانشجویان و طراحان در کلاسها و کارگاههای معماری نشان میدهد که استراتژی ارتباط با سطح و اتصال بنا به بستر اغلب با سردرگمی همراه است. سطح باید بهعنوان عنصری سازنده و راهگشا در چالشهای طراحی مطرح شود، اما در برخی موارد، نه تنها این دیدگاه بازتاب نمییابد، بلکه خود عاملی برای اشتباه طراحان نیز میگردد. این نوع نگاه نادرست باعث ایجاد اشکالاتی در ارتباط ساختار با محیط میشود.
برای مثال، بسیاری از طراحان و دانشجویان معماری تمایلی به طراحی بناهایی ندارند که کاملاً منطبق با شرایط اقلیمی و محیطی زیر سطح زمین باشند. عموماً طرحها روی سطوح مسطح زمین انجام میگیرد، در حالی که رویکرد جامعتری نسبت به ترازهای مختلف زمین میتواند دستاوردهای ارزشمندی داشته باشد. نمونههای تاریخی و بومی متعددی وجود دارند که نشاندهنده ارتباط هوشمندانه معماری با محیط هستند؛ این بناها حتی پس از گذر سالیان همچنان پاسخگوی نیازها بوده و حفظ شدهاند.
نتیجه دو دهه پژوهش، تدریس و تجربه طراحی منجر به تألیف چهار جلد کتاب شده است که در 9 فصل اصلی و 155 بخش اطلاعات را گردآوری کرده است. این مجموعه شامل بیش از 2500 کروکی از بناهای تاریخی و آثار مشاهیر معماری است که هر یک بر اساس کاربرد عملی خود ترسیم شدهاند. همچنین برای هر فصل، یک اسکیس مفهومی همراه با دیاگرام ارائه شده تا مطالعهکننده دیدگاه روشنی نسبت به مفاهیم مطرحشده داشته باشد.