%13
نفس بگیر، که ذهن را آرام، تمرکز را پیدا، کارها را تمام کنی
اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آدرس کوتاه شده‌ی صفحه:

نفس بگیر، که ذهن را آرام، تمرکز را پیدا، کارها را تمام کنی

مؤلف: مایکل تاونزند ویلیامز
مترجم: دّرین واعظ مهدوی
شابک: 3-162-306-964-978
قطع کتاب: رقعی
تعداد صفحه: 96
زبان: فارسی
نوبت چاپ: -
نوع جلد: شومیز
نوع کاغذ: بالکی
کد کالا: 526
55,000 48,000 تومان
پشتیبانی
پشتیبانی

پشتیبانی کامل در ساعات اداری

جامع ترین سایت محصولات خوشنویسی

 ارسال به سراسر
ارسال به سراسر

ارسال به سراسر کشور

در کوالالامپور در بارِ مارلیز بودم و همان‌طور که با آهنگ «با هر نفسی که می‌کشی» از استینگ می‌رقصیدم، اشک از چشمانم سرازیر می‌شد. برادر 31 ساله‌ام، جاناتان، تصادفاً از بالکن آپارتمانش در طبقه‌ی پانزدهم افتاده بود و در لحظه جانش را از دست داده بود. روز بعد با پسرعمویم، نایجل، برای رسیدگی به امورش دست به کار شدیم. شب را با دوستان و همکاران جاناتان در حالتی از گیجی و ناامیدی گذراندیم. بی‌خبر از آنکه این واقعه‌ی دلخراش قرار بود زندگی من را به مسیری کاملاً متفاوت ببرد.

تا آن زمان در حوزه‌ی تبلیغات کار می‌کردم. در این کار خیلی درخشان نبودم و اغلب مست بودم؛ مردی در بخش تولید که کارها را حین دست و پنجه نرم کردن با اعتیاد به الکل پیش می‌برد و به شکلی ناقص، زندگی خارج از کنترلش را می‌پوشاند. وقتی بلایی سرمان می‌آید، تازه از خواب بیدار می‌شویم. زندگی کوتاه است. فهمیدم از روزمرگی‌ای که در آن بودم متنفرم و می‌خواستم از آن بیرون بیایم؛ اما چطور؟

هیچ ایده‌ای نداشتم که می‌خواهم چه کار کنم. اعتیاد تمام سرگرمی‌ها و علایق را از بین می‌برد؛ تا جایی که تنها چیزی که باقی می‌ماند همان اعتیاد است و شاید اگر خوش‌شانس باشید یک همدم خیلی صبور. همان‌طور که پاک می‌شدم -هم از الکل و هم از جریان عزاداری- عشقی درونم پدیدار شد. یوگا. این همیشه روش من برای مهار کردن استرس و افسردگی بود و برایم تبدیل به یک مکان امن شده بود.

هنگامی که به طور غیرمنتظره، در یک تعطیلات خانوادگی در انگلستان، در نقش معلمی قدم گذاشتم، شمعی روشن کردم، شمعی معطر در جایی از قلبم. شور درونم را پیدا کرده بودم... یا شاید او مرا پیدا کرده بود.

از سال 2002 آموزش یوگا را در فضاهایی مثل گالری ملی پرتره، گالری ملی و تِیت بریتین و همچنین در کلاس‌های محلی ادامه دادم. ورک‌شاپ‌ها و برنامه‌های متعدد مدیتیشن برگزار کردم و به دنبال عشقم به یوگا، آگاهی‌ام به قدرت تنفس پدیدار شد.

آگاهی به نفس‌ها ما را به نوع حرکت کردن‌مان، به آنچه فکر می‌کنیم و به آنچه احساس می‌کنیم متصل می‌کند. شیوه‌ی نفس کشیدن ما، سبک زندگی کردن‌مان را بازتاب می‌دهد. حیواناتی که سریع نفس می‌کشند، زود می‌میرند. حیواناتی که آرام تنفس می‌کنند، بیشتر زنده می‌مانند. و همه‌ی ما می‌توانیم کمی سرعتمان را کم کنیم، این‌طور نیست؟

«اگر مجبور بودم توصیه‌ام برای زندگی سالم‌تر را به تنها یک نکته محدود کنم، آن توصیه به سادگی همین بود که راه درست نفس کشیدن را یاد بگیرید.»
هر چیز که در جهان وجود دارد، دارای یک ریتم است. از ضربان نور سیارات در دوردست تا تپش قلب‌هایمان، همه‌چیز در طبیعت به هم متصل است.

میان همه‌چیز، تنفس‌مان شاید بزرگ‌ترین رابط است؛ ما را به سیاره‌مان متصل می‌کند. هنگامی که بازدم را بیرون می‌دهیم، گیاهان دم فرو می‌برند. تنفس ما، بدنمان را به ذهنمان متصل می‌کند. وقتی سرعتمان را کم می‌کنیم، بهتر فکر می‌کنیم.

«نفس کشیدن بستری را ایجاد می‌کند که باقی چیزها -سلامتی، شادی، قدرت درک، کارایی بالا، موفقیت و تأثیرگذاری- روی آن ساخته می‌شوند.»

کتاب نفس بکش به سه بخش تقسیم شده است. بخش اول، آماده شدن، به این جهت تنظیم شده است تا با پایه‌هایی برای زندگی بهتر، شما را از نظر فیزیکی و ذهنی آماده کند. این بخش خود به سه زیربخش تقسیم شده است: تنفس، نظم، جرئت.

بخش دوم، تمرین، ذهن و بدنتان را به سمت عمل هدایت می‌کند و لحظه به لحظه و روز به روز شما را همراهی می‌کند. در این بخش درباره‌ی ذهن‌آگاهی، انرژی و تمرکز بحث می‌کنم.

در انتها، بخش سوم: اجرا. این بخش در سه فصل -غرقگی، عادت‌ها و انجام کار خوب- به شما کمک می‌کند تا بالا و پایین زندگی را بهتر مدیریت کنید و تغییری هدفمند بیافرینید.
خب، برای تنفسی بهتر آماده‌اید؟

ارسال نظر
  • - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
  • - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
  • - لطفا فارسی بنویسید.
  • - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
  • - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد